دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم
دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم

کابوس بیداری ...

همه در خوابیم ،

صبح که  گشودم چشم بر جهان 

چشمهایی که در رویا بود

چه رویای زیبایی بود

دشت هایی چه فراخ

کوه هایی چه بلند

رود هایی زیبا، پروانه ها در پرواز

بوی خوبی میآمد

بوی چمن زار ها

بوی دل پاکی از ازل 

اما...

دیدم سقف گچی

پنجره ام گشوده شد بر دیوار های همسایه 

نه دشتی بود نه کوهی فقط وفقط خونه بود

اسمان ر دیدم 

خدا را سپاس

اسمان ابیست هنوز

ماه و خورشید را توان دید هنوز





سمیه


نظرات 1 + ارسال نظر
کاوه شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ب.ظ http://harper.blogsky.com

سمیه خانم تبادل پست و لینک موافقی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد