دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم
دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم

خواب...


به این فکر میکنم اگر راه را درست پیداکرده باشیم

و عمل صالح انجام دهیم همه جا راحت میخوابیم

و آن کس که به خدا اعتقاد دارد

آسوده میخوابد

درد....

درد ...........


انسان را به اندیشه وامی‌دارد


اندیشیدن، انسان را خردمند می‌کند و


خرد، سبب تاب آوردن زندگی می‌شود...



((جان پاتریک))

زندگی.....

زندگی را دوست دارم به شرط انکه:
ز:ان زندان نباشد
ن: ان ندمت نباشد
د:ان درماندگی نباشد
گ:ان گورستان نباشد

ی:ان یاس نباشد 


بلکه در ان 


ز: زیبایی باشد

ن: نور باشد

د: دوری از درد باشد

گ: گلی در قلبم باشد

ی: یه عمر خوشی باشد


جاده ی زندگی ما انسان ها ...

جاده ی موفقیت سر راست نیست
پیچی وجود دارد به نام شکست
دور برگردانی به نام سردر گمی
سرعت گیر هایی بنام دوستان
چراغ قرمز هایی بنام دشمنان
چراغ احتیاط هایی بنام خانواده
تایر های پنچری خواهید داشت به نام شغل
اما اگر یدکی بنام عزم داشته باشید
موتوری به نام استقامت
و راننده ای بنام خدا

به جایی خواهید رسید که موفقیت نام دارد


نظر دل...

میگم دوست دارم نگو نظر لطفته…
چون نظر لطفم نیست . نظر دلمه…

احساس رو نمیشه نوشت...

عمقِ احساسُ نمیشه نوشت !
مثل درکـــ خوابیدن کنار ساحلُ شنیدن صدای دریا ؛
مثل قدمــ زدن زیر بارون ؛ بدون چتر !
مثل لذت پرواز تو آسمون آبی ؛
مثل فکر کردن به تو و با تو بودن

سلام دوستان

یه مدت نتم قطع بود

دوباره برگشتم و براتون پست میزارم

ماه من...


 

 

 

ماه من غصه چرا ؟!


آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز


مثل آن روز نخست


گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد!


یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان


نه شکست و نه گرفت !


بلکه از عاطفه لبریز شد و


نفسی از سر امید کشید


و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید


زیر پاهامان ریخت


تا بگوید که هنوز پرامنیت احساس خداست!


ماه من غصه چرا؟!


تو مرا داری و من


هر شب و روز


آرزویم خوشبختی توست!


ماه من! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن


کار آن هایی نیست که خدا را دارند ...


ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل بارید


یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست


با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن


و بگو با دل خود که خدا هست خدا هست !


او همانی است که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد ...


او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام غرق شادی باشد ...


ماه من!


غصه اگر هست بگو تا باشد


معنی خوشبختی


بودن اندوه است ...!


این همه غصه و غم این همه شادی و شور


چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند


همه را با هم و با عشق بچین ...


ولی از یاد مبر


پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا


و در آن باز کسی می خواند


که خدا هست خدا هست        خدا


پس چرا غصه؟! چرا ؟


خدا...

هرگاه خداوند خواسته ات را برآورده کند،
به تواناییش ایمان داری . . .
هرگاه خدا خواسته ات را برآورده نکرد
به تواناییت ایمان دارد . . .

مال خودم...

خدایــــــــــــــــــا ... به فیل من آلزایمر عنایت فرما... تا دیگر یاد "هندوستان" نکند!




خیلی سخت است... هنگامی که مردم، فقط وقتی دوستت دارند، که شخص دیگری باشی …





تنهایی من...

یه وقتایی آدم اونقدر تنهاست که آرزو داره یکی صداش کنه
حتی اشتباهی

منم خدایی دارم ...

من خدایی دارم،

که در این نزدیکی است

نه در ان بالاها

مهربان، خوب، قشنگ

چهره اش نورانیست

گاهگاهی سخنی می گوید،

با دل کوچک من،

ساده تر از سخن ساده من

او مرا می فهمد

او مرا می خواند،

او مرا می خواهد

به درک این رسیدم که ...

چند وقتیه خیلی خوب دارم معنی این جمله رو درک میکنم

" آدم ها گریه میکنند،

نه به این علت که ضعیف هستند،

به این دلیل که مدت زیادی قوی بودند! "

چقدر سخت است ...

چـقـــــدر سخــــت اســـت، کـه لبـــریـــز بـاشی از " گـفـتـــــن " ولــی ...

در هـیـــــــچ ســویـــت محـــرمـی نبـاشد!!!

نرو خب...


یــﮧ جــایـے دلــت مـےخـــواנ

دسـت آدمـا رو بــڪـشـے ،

نـــگـﮧ شـوלּ دـارے ،

صــورتــشـوלּ رو مــیـوלּ دســتـات مـحڪــم بــگـیـرے ؛

بــگـے : بــبـیـטּ !

مـטּ / נوســِتت دارґ / . . .

نــرو ! خـُـب ؟ . . .

اونجا بود که فهمیدم...

وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقهه می زدن و شوهراشون هم بی خیال نشسته بودن و تماشا می کردن وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن؛ آروم تو گوشم گفتی:
«مواظب وقار و متانتت باش عزیزم»

«««««اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری»»»»»

تویی که نمیaناسمت...


دلــــــــم یه زندگی آروم میخــــــــواد. . . .!

بـــــــدون ترس از دست دادن تــــــــو

و تنهــــــــا شدن

یه زنگی فقط بــــــــا دو بازیگر مــــــــن تــــــــو تو یی که نمیشناسمت

عشق....

هروقت تونستیم به کسی "آرامش" بدیم...
میتونیم ادعای عشق کنیم!
وگرنه گرفتن آرامش از معشوق، نه عشقه، نه تعصب، نه نگرانی، نه هیچ چیز دیگه ای!

فقط و فقط خودخواهیه




فردا طلوع خواهد کرد

زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد
و قلبها گرامی تر از آن هستند که بشکنند
لبخند بزنید و زیبا زندگی کنید
فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم....

عشق ادم ها...

آدم وقتی عاشق شد ... حتی یه لحظه هم عشقش رو نمیذاره و بره ... !

اگه این کارو کرد ... اون عشق نیست ...

آدم وقتی عاشق شد ... چشمش خود به خود روی همه بسته میشه ... !

اگه نشد ... اون عشق نیست ...

آدم وقتی عاشق شد ... فقط صلاح و خوبیه عشقش رو میخواد ... !

اگه غیر از این بود ... اون عشق نیست ...

آدم وقتی عاشق شد ... یه لحظه نمیتونه غم عشقش رو ببینه و آروم بگیره

قاشق شدن


عــاشــق شــدלּ چیـــز ســاده ایـســــت . . .(اما نه خیلی )

مهـــــم عـــاشـق مــانـدלּ اسـت ،

بـــے انتــهـا..

بـــے زوال..

تــــا ابــــد..

بــــے منــت....!

انتظار...

انتظار میکشد

هرکسی در این جهان

انتظار چه میکشید

دگر بس است

دل شورگی و اشفتگی

اری یک فنجان قهوه میخواهم


زود برگرد...

قوی ترین زن جهان هم که باشی...

وقت هایی هست ...

که دستی باید لمس ات کند...

تنی ...تنت را داغ کند...

و لبی...طعم لبت را بچشد ...

مستقل ترین زن جهان هم که باشی...

وقت هایی هست...

که دلت پر میزند برای کسی که برسد و بخواهد...

که آرام رانندگی کنی ...

و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی...

مسافرترین زن دنیا هم ...

دست خطی می خواهد که بنویسد برایش...

" زود برگرد "..

نمیدانم...

چند روزیست بی خبرم

بی خبر از دل یار

بی خبر از دل او

با انتن هایی دور

خاموش و خاموش

پروانها میدوند در دل من

چه شده !!!چه شده !!!

نمیدانم ؟!!!!!!!

قهوه با تلخیش هم لبخند میزند ....

خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است . .
از زندگی لذت ببر . .
حتی اگر چیز با ارزشی را از دست داده ای . .
قهوه با تلخیش هم لبخند میزند ....

هنر ما...

آن روز ، کـه هــــمـدیگـــــر را یـــافـــــتـیـم ...

یـــــافتــــنـمان هُــنر نـــــبود !

هُـــنر ایــن اسـت ؛ هــــمـدیــــگـر را "گــُــــم" نـکنــــیم ...

من...

تنها دلخوشیم این وبلاگ

وقتی میام میبینم امارش رسیده به 20 خوش حال میشم

بازم بیاین بهم سر بزنین

وقتی میبینم افراد انلاینش بالای 1 هست بازم خوش حال میشم

بازم بیاین

امیدوارم مطالبی که میزارم به دردتون بخوره و توی زندگی براتون استفاده داشته باشه

یا حتی یه قلقلکی توی احساساتتون شده باشه 



یا حق

زن بودن ...



زن بودن ؛ کار مشـکلی ست ....

مجــــبوری :

... مانند یک بانـو ؛ رفتار کنی ...

همانند یک مرد ؛ کار کنی ...

شبیه یک دختر جوان به نظر برسی ...

و مثل یک خانم مسن فکر کنی....

دریا...

کنار دریا

عاشق باشی

عاشق تر می شوی

و اگر دیوانه

دیوانه تر...

این خاصیت دریاست

به همه چیز

وسعتی از جنون می بخشد


تلنگر...


زمانیکه خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شدند بدان که دوران پیریت اغاز شده است . . .

نایت اسکین


ازدواج یعنی نصف کردن حقوق و دو برابر کردن وظایف...



نایت اسکین


نه ترن، نه ریل ها، اصل نیستند، اصل حرکت است...


نایت اسکین


به کجامینگری؟! زندگی ثانیه ایست... وسعت ثانیه رامیفهمی...؟! هیچکس تنهانیست! ماخداراداریم.


نایت اسکین


در دعا کردن باید مانند کودکی باشی که شب را به راحتی می خوابد، چون اطمینان دارد که صبح، چیزی را که از پدرش خواسته آماده است.



نایت اسکین

ناامیدی چرا؟..

تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ،

راهی برای عبور هست …

ما که کمتر از آنها نیستیم ،

پس نا امیدی چرا . . . ؟

دیوانگی رو عشقه...

 

در کودکی خواستم زندگی کنم راه را بستند

 

به ستایش روی آوردم گفتند خرافات است

 

به راستی سخن گفتم گفتند دروغ است

 

سکوت کردم گفتند عاشق است

 

عاشق شدم گفتند گناه است    

 

و عاقبت خندیدم گفتند دیوانه است


مخندم که خنده رو عشقه...

زندگی...




زندگی رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.

به سلامتی ...

.
به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی . . .