کتاب زندگی چاپ دوم نداره پس شاد باش و عاشقانه زندگی کن...
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...
من می گریستم به اینکه حتی او هم
محبت مرا از سادگی ام می پندارد....
مگر چندبار به دنیا آمده ایم...
که اینهمه می میریم؟؟؟؟؟؟
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم ....
اما
نامرد ها یاد گرفته اند شــنا کنند !!
خــودم قبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه کــه می شــود روی
گرد و خـــاک تنـــم یــادگــاری نــوشت…
بنویس و برو…!!!
حتــــی....
کفش هم اگر تنگ باشد . . .
زخــــم مـی کند
وای به حال دل
هزاران نفر میان نت
هزاران نفر باهم چت میکنن
هزاران نفر با خوش حالی یا با غم به زنگیشون میرسن
هزاران نفر وبلاگ دارن
هزاران نفر به وبلاگها نظر میدن
من حتی توی نت هم بی کس و تنهام
هیچ کس یادم نمیکند
هیچ کس مرا دوست ندارد
هیچ کس مرا نمیفهمد
هیچ کس هیچ کس حتی یه نگاه یا یه لبخند
حواســت باشـد بانــــو ...
اگــر بــه مـــــردی بــیش از حــد بــها دهــی
دیگر برای داشتنت تلاش نمی کند
نگاهش سرد می شود
کلامش بی روح
دستانش یخ زده
حرف هایش بوی دل مردگی می گیرد
و آغوشش بوی هوس... !!!